معنی کلمه مهاجرت به نقل از لغت نامه دهخدا:
مهاجرت . [ م ُ ج َ / ج ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) ترک کردن دوستان و خویشان و خارج شدن از نزد ایشان یا فرار از ولایتی به ولایت دیگر از ظلم و تعدی . (ناظم الاطباء). بریدن از جایی به دوستی جایی دیگر. (یادداشت مؤلف ). ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن . مهاجره.
– مهاجرت کردن ؛ هجرت کردن . کوچ کردن .
|| مفارقت . جدائی . (از ناظم الاطباء).
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: فَروایِش farvãyesh (پهلوی: فْرَوایِیشن fravãyishn) پَرواس (سنسکریت: پْرَواسَ) کوژین (کردی: کوچین)